کد مطلب:41884
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:34
داستان اسلام آوردن «هند»، همسر ابوسفيان در جريان فتح مكه چگونه بود؟
مفسران چنين نوشتهاند كه هند نقابي بر صورت پوشيده بود.
و خدمت پيامبر(ص) آمد در حالي كه حضرت بر كوه صفا قرار داشت، جمعي از زنان نيز با او بودند، هنگامي كه پيامبر(ص) فرمود من با شما زنان بيعت ميكنم كه چيزي را شريك خدا قرار ندهيد، هند اعتراض كرد و گفت «تعهدي از ما ميگيري كه از مردان نگرفتي» (زيرا در آن روز، بيعت مردان تنها برايمان و جهاد بود).
پيغمبر(ص) بيآنكه اعتنائي به گفته او كند ادامه داد، فرمود و سرقت هم نكنيد.
هند گفت ابو سفيان مرد ممسكي است و من از اموال او چيزهائي برداشتهام، نميدانم مرا حلال ميكند يا نه، ابوسفيان حاضر بود و گفت آنچه را از اموال من در گذشته برداشتهاي همه را حلال كردم (اما در آينده مواظب باش)!
اينجا بود كه پيامبر(ص) خنديد و هند را شناخت فرمود توئي هند؟ عرض كرد آري اي پيامبر خدا! گذشته را ببخش، خدا تو را ببخشد!
پيامبر(ص) ادامه داد «و آلوده زنا نشويد».
هند از روي تعجب گفت «مگر زن آزاده هرگز چنين عملي انجام ميدهد»؟! بعضي از حاضران كه در جاهليت وضع او را ميدانستند از اين سخن خنديدند، زيرا سابقه هند بر كسي مخفي نبود.
باز پيامبر(ص) ادامه داد و فرمود و فرزندان خود را به قتل نرسانيد».
هند گفت «ما در كودكي آنها را تربيت كرديم، ولي هنگامي كه بزرگ شدند شما آنها را كشتيد! و شما و آنها خود بهتر ميدانيد» (منظورش فرزندش «حنظله» بود كه روز بدر به دست علي(ع) كشته شده بود).
پيامبر(ص) از اين سخن تبسم كرد، و هنگامي كه به اين جمله رسيد كه فرمود «بهتان و تهمت روا مداريد» هند افزود بهتان قبيح است، و تو ما را جز به صلاح و خير و مكارم اخلاق دعوت نميكني».
و هنگامي كه فرمود «بايد در تمام كارهاي نيك فرمان مرا اطاعت كنيد» هند افزود «ما در اينجا ننشستهايم كه در دل قصد نافرماني تو داشته باشيم» (در حالي كه مسلماً مطلب چنين نبود، ولي طبق تعليمات اسلام پيامبر(ص) موظف بود اين اظهارات را بپذيرد).
قصه هاي قرآن
حضرت آيت الله مكارم شيرازي
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.